محل تبلیغات شما



افسانه عنکبوت سیاه
بازی مابین تیمی قوی با ستارگان سطح بالا در مقابل تیمی است که بسیار معتقدند زنگ تفریحی نمی تواند در مقابل تیم پر ستاره باشد اما هر توپی که  تیم ستارگان به سمت  تیم به اصطلاح زنگ تفریحی می برند در مقابل سد محکمی به نام دروازه بان متوقف می شود . صدای طرفداران تیم ستاره ها بلند می شوند و خطاب به دروازه بان حریف با لحنی پر طعنه می گویند نگاهش کن حالا این هم برای ما یاشین شده»
طرفداران فوتبال بارها این صحنه را تجربه کرده اند و از دروازه بانی یاد کرده اند که در عصر اوزه بیو و پله و بابی چارلتون و. می زیست اما مرد سال اروپاشد و تا این لحطه تنها دروازه بانی است که به این عنوان دست یافته است . در لیست برترین ها فوتبال ۲۰۱۹ لوریس دروازه بان فینالیست لیگ قهرمانان اروپا  گذشته و قهرمان جام جهانی ۲۰۱۸ و الیسون بکر قهرمان لیگ قهرمانان اروپا سال گذشته و قهرمان کوپا آمریکا و ترشنگن دروازه بان تیم ملی آلمان و تیم بارسلونا حضور دارند اما کمترین شانس برای کسب توپ طلا برای آنها قائل می شوند همان طوری که دینو زوف و بوفون ایتالیایی و مایر و اولیور کان و نویر آلمانی و کا  اسپانیائی و گوردن بنکس انگلیسی وحتی هم وطن مشهورش داسایف .به این عنوان دست نیافتند . لئو یاشین علاوه بر کسب عنوان مرد سال اروپا در سال ۱۹۶۳ ،در بعد تیمی قهرمان و مدال طلای المپیک ملبورن ۱۹۵۶ و قهرمان اولین دوره جام ملتهای اروپا در سال ۱۹۶۰ با تیم ملی شوروی سابق و در جام جهانی ۱۹۶۶ در نیمه نهائی حاضر شد و مغلوب ستارگان بزرگ آن روزگاران تیمهای آلمان غربی و پرتغال شد او در ۴۳۸ بازی که انجام داده است ۲۰۷ کلین شیت داشت و بیش از ۱۵۰ پنالتی را در دوران خودش مهار کرد اما برای رسیدن به این موفقیت ها راه سختی را پیمود.روزگاری  یا شین  دروازه بان ذخیره دینامومسکو بود  آن روزگاران خومیچ که ملقب به ببر بود دروازه بان اول بوده و درخشش او لئو یاشین را به جائی رساند  که او عطای فوتبال را به لقای هاکی روی یخ بخشید تا این که شانس به او روی آورد و خومیچ ببر  در سال 1953آسیب دید تا جهان فوتبال بتواند یاشین یا به بیانی عنکبوت سیاه  را بیابد . جام جهانی  ۱۹۶۶ جهان فوتبال دو دروازه بان کم نظیر را معرفی کرد اولی گوردن بنکس و دومی لئو یاشین بودند زمانه به این دو دروازه بان روی خوش نشان نداد .بنکس در فوریه سال ۲۰۱۹ در گذشت در حالی  که در ۳۴ سالگی در یک تصادف یک چشم خود را از دست داده بودو لئو یاشین چهار سال پیش از مرگش در سال ۱۹۹۰ یک پایش رااز دست داداما افسانه آنها در دروازه هاجاودانه است


بدرودی دیگر  از شهر خاطره ها / تورج عاطف 

خاطرات همراه من هستند . به سالهائی دور سفر کنم و به روزگاری که برای اولین بار به استادیوم رفته ام . بازی ایران و برمه  در چارچوب بازیهای آسیائی 1974 است. بازی در امجدیه نیست و در ورزشگاه یک صد هزار نفری  انجام می شود . ایران با یک گل جلو می افتد و من به همراه پدر و دوست او خوشحال هستیم که ایران قرار است کلکسیونی از گلها را برای ما به نمایش بگذارد ولی ناگهان تیم ملی در آفساید گیری اشتباه می کند و خیلی راحت دروازه  ایران باز می شود . دوست پدرم عصبانی می شود و می گوید

" اگر کاشانی بود تا آخر دنبال حریف  می رفت و به هوای آفساید گرفتن داور نمی ایستاد "

آن روز برای اولین بار نام جعفر کاشانی را شنیدم و تصورم این بود که او دفاعی است که هیچ مصالحه ای نمی پذیرد و تا آخرین لحظه  هیچ مذاکره صلح آمیزی با مهاجمین و حریفان ندارد . او کسی است که با مقوله گل خوردن مشکل دارد و شاید به همین دلیل است در روزگاری که مرحوم عزیز اصلی با مدیریت پرسپولیس  مشکل دارد و قهر کرده است  به درون دروازه می رود و دروازه تیم پرسپولیس را در برابر عقاب حفظ می کند تا این تیم را سرخها 5 تائی بکنند .

حکایت عجیب در این است که مردی با چنین روحیه عدم سازش روزگاری دیپلمات می شود و  به هیچ عنوان اهل جنگ نیست مگر آن که پای اصولی  باشد که با آن بزرگ شده است از جمله نام " خلیج فارس" و " باشگاه " که قصه هایش این روزها بیشتر تکرار می شود .

                                       

پای به ورزشگاه پیر شهر امجدیه که می گذارم .صحنه ها دو باره تکرار شده اند . پاییز 53 است که جعفر کاشانی 30 ساله   از  میدان  فوتبال خداحافظی می کند و حالا پاییز 98 است و کاشانی 75 ساله به  میدان  زندگی   بدرود گفته است  . او  بر روی دوش طرفدارنش دور  زمین امجدیه چرخانده می شود   اما حالا قضیه فرق دارد. این بار بجای خودش  این تابوت اوست که بر روی دوش مردم می چرخد .  فرزندان و شایدهمان مردمی که  شش سال قبل از آن یعنی در بهار 1347 بر روی دوش خود بازیکنان تیمی که اولین قهرمانی ایران در جام ملتهای آُسیا  1968را   بدست آورند  راحمل کردند که از جمع آنها  همایون بهزادی و عبدالله ساعدی و  عزیز اصلی و  حمید امینی خواه  و حالا جعفر کاشانی از شهر خاطره های امجدیه خداحافظی کرده اند.

 برایم امجدیه همچنان خاطره انگیز است اما گذر عمر  نمایان است وقتی سکوها بجای فریاد شادی برای قهرمانان  به سوگشان نشسته اند روحشان شاد مردان  خاطرات شیرین


جایزه فیفا برای زمزمه عشق / تورج عاطف                                          

شب گذشته  مراسم  برترین های جهان فوتبال از دیدگاه فیفا برگزار شد و یکی از جالب ترین این جوایز  مربوط به بهترین هوادار فوتبال جهان می شد که به مادر و پسری برزیلی تعلق گرفت که داستانی بسیار شنیدنی دارند . قبل از آن که قصه عاشقانه این مادر و پسر را بیان کنم بازگشتی به قصه ای از رفاقت در ایران و شهر قائم شهر و طرفداران تیم محبوب این شهر یعنی نساجی قائم شهر  دارم . جائی که دو رفیق در کنار هم به ورزشگاه می روند و از تیم خودشان یعنی قرمزهای نساجی حمایت می کنند اما این این دو شرایط خاصی دارند که آنها را از دیگر طرفداران متمایز می کند . یکی از این دو  طرفدار نابینا است و رفیق وفادارش  در کل بازی  مشغول دادن گزارش به رفیقش است تا او را در جریان اتفاقهای داخل زمین قرار دهد  و این حکایت  نشان می دهد که طرفداری فرهنگی دارد که بی کران از صندلی شکستن و فحاشی و . فاصله دارد اما در شب گذشته در میلان ایتالیا  زمزمه عاشقانه ای چون حکایت پسران نساجی  برنده  جایزه بهترین  هوادار فوتبال شد و  خانم سیلویا پرین گرکو و پسر 12 ساله اش   نیکولاس  این برندگان بودند که داستانی به این شرح دارند .

 نیکولاس بعلت بیماری خاصی از بدو تولد نابینا است و او  در 7 سالگی علاقمند به دیدن بازی می شود و در اوایلی که  به همراه مادر در استادیوم حاضر می شود مادر هدفونی برای او تهیه می کند تا  گزارش  اتفاقهای بازی را از طریق رادیو بشنود اما  مادر متوجه می شود  که نیکولاس علاقمند است صدای ورزشگاه را هم بشنود از این رو  خودش بازی ها برای پسرش   در ورزشگاه گزارش می کنند و5 سال است که این کار را  انجام می دهد .این مادر و پسر طرفدار پالمیراس  هستند  و خود مادر در نوجوانی به همراه پدرش به استادیوم می رفته و بازیها را  تماشا می کرد. نگاهی به این قصه زیبای عاشقانه مادر و پسری نشان از اهمیتی دارد که فوتبال یا هر ورزش دیگری می تواند در زندگی افراد داشته  و خلای بسیاری در زندگی را تا حدی جبران کند مشروط به آن که نگاه  صحیحی به مقوله جایگاه  برتر  تماشاگر و اهمیت آن  فراتر از نقظه نظرهای بی موردی چون نگاه جنسیتی  وجود داشته و طبیعتا ورزشگاه ها از امنیت و امکانات رفاهی  مناسبی برای تماشاگران برخور دار باشند. برنده شدن این مادر و پسر بعنوان  برترین  طرفدار فوتبال نشان دیگر از این واقعیت داردکه فوتبال و اصولا ورزش   برای  امیدو شادمانی و مهراست اگر اهل آن بر مسند مدیریت و تصمیم گیری هایش باشندوزمزمه عشق نشان هواداری است و نه  بی ادبی و زشتی


حکایتهای بمب افکن و کینگ  / تورج عاطف

 حدس زدن  در مورد گن  برتر تیم بارسلونا  کار دشواری نیست و همه می توانند لئو مسی را نام ببرند اما در مورد بمب افکن تیم بایرن مونیخ  که امروز 74 سا له می شود جوان ترهائی می توانند باشند که کمتر  او را بشناسند و گلهای  باور نکردنی او در جامهای جهانی 1970 و 1974 به ایتالیا و هلند در نیمه نهائی و فینال ندیده باشند  . از گرد مولر سخن می گویم که هنوز هم رکورد دار بهترین گن بوندس لیگا است . او 40 گل  در فصل  1970- 1971    در بوندس لیگا  زده است.رابطه مسی و گردمولر جالب است با این که کینگ لئو  شش سال پس از آویختن کفشهای بمب افکن  به دنیا آمده است . گرد مولر با یکی از اسطوره های بارسلونا یعنی یوهان کرایوف فقید رقیب بود  و طرفداران قدیمی فوتبال  هماوردهای آنها و تیم ملی آلمان غربی و هلند و بایرن مونیخ و آژاکس سالهای میانه دهه 70 میلادی را بخاطر دارند اما  مسی   رکوردهای بیشترین گل زده در یک فصل از پنج لیگ اروپایی و بیشترین گل زده رسمی در یک سال تقویمی میلادی وبیشترین گل زده در بازیهای متوالیِ لیگ وبیشترین گل زده برای یک باشگاه حاضر در پنج لیگ معتبر اروپایی و 
بیشترین گل زده در یک لیگ از پنج لیگ معتبر اروپایی  که در اختیار گرد مولر بوده است را شکسته است اما از یاد نبریم که شماره 13 تیم ملی آلمان  در طی 8 سال و 62 بازی ملی خود 68 گل زده است در حالیکه مسی در طی 14 سال بازی خود در تیم ملی آرژانتین  در 129 بازی با رکورد گنی  گرد مولر مساوی کرده است . مولر   و مسی هر دو سه عنوان  قهرمانی اروپا با باشگاه های بایرن مونیخ و بارسلونا  دارند اما گردمولر یک بار قهرمان جام جهانی و یک بار قهرمان جام ملتهای اروپا با  مانشافت  تیم ملی آلمان که (در روزگار مولر آلمانغربی بود) شده است و مسی هیچ عنوان قهرمانی  با تیم ملی آرژانتین ندارد.

به گردمولر بر می گردیم مردی که با بایرن مونیخی مطرح شد که به همت او و سپ مایر و فرانس بکن بائر به بوندس لیگا صعود کرد! و این مثلث سالها بایرن مونیخ و تیم ملی آلمانغربی را به افتخارات بی شماری رساندند گرد مولر بازیکنی بود که از بعد جسمانی کمی سنگین و کم تکنیک و گلهای ساده ای می زد و می گفت

" من هرگز به فکر انجام سحر و جادو برای تماشاگران نبودم . فقط می خواستم گل بزنم " و این دقیقا متفاوت با گلهای سحرآمیز  مسی است . بی گمان  گردمولر ملقب به بمب افکن آلمانی الگوی بزرگ گنی تاریخ فوتبال جهان و جاودانه  است 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مسیحیت-chiristian استاد آرش آذرپیک یادداشت های من درباره احمدآباد اردکان